مفهوم موسیقی در معماری

تداعی میکند تا دوباره میرسد به سر در قیصریه. بی شک یکی ار عمده دلایل سحر انگیزی فضاهای ایرانی همین پیوند با موسیقی است.
همچون اکسپرسیونیسم آلمان در آغاز قرن بیستم در جست و جوی پیوستگی و تداوم کامل است
در تمام قطعات، پس از دادن نت صدای موسیقی، ریتم آن را مشخص مینمایند. اهمیت ریتم در موسیقی به حدی است که اگر در آهنگ آشنایی، تمام نتهای آن را در فواصل زمانی یکسان بنوازند، یا به عبارت دیگر، ریتم را از آهنگ جدا نمایند، شناسایی آهنگ بسیار مشکل خواهد بود. حال اگر ریتم همان آهنگ را بدون در نظر گرفتن نتهایش بنوازند، شاید بتوان آهنگ را شناسایی کرد. یعنی یک آهنگ را بیشتر میتوان از ریتم آن شناخت تا از نتهایش. موسیقی دانان بر آنند که ریتم عنصر لاینفک و جدا نشدنی از موسیقی بوده، و به آن نظم و معنی میبخشد، و جزء مهمی از آهنگ را تشکیل داده و بر احساس و درک موسیقی ما اثر میگذارد.
در مورد نقاشی، ایستایی در بطن کار معرفی میشود. برخورد دو علم مشترک هندسه و ریاضی که هر دو هنرهای ذهنی منبعث و مشتق از طبیعت هستند در موسیقی و معماری به نحوی سازگاری ایجاد نموده است که حس مشترک بودن معماری و موسیقی را تقویت میکند و راه را برای ارزیابی این دو هنر مهیا میسازد.