• ۱۳۹۵/۰۹/۲۸ ۰۰:۴۰:۰۰
  • در طراحی موزه
  • توسط argan2
  • بازدید: 1706
  • اخرین ویرایش: ۱۳۹۶/۰۸/۱۴ ۱۲:۴۲:۵۵
  • چاپ نوشته هاچاپ پی دی اف
موزه هنرعالی

موزه هنرعالی

 موزه هنرعالی

ارگان معماری میگوید: هر چند که شکل گیری "معماری سفید" حاصل نظریات و آثار پنج معمار نیویورکی در دهه شصت و هفتاد و میلادی بوده است، اما در این میان وفاداری ریچارد مایر به این نوع از معماری مهم ترین عامل تداوم و ماندگاری معماری سفید می باشد.

مایر در طول نیم قرن فعالیت حرفه ای خود با انتخاب رنگ سفید و اجتناب از تنوع مصالح در آثارش تمام ذهن خود را متوجه رابطه فرم و فضا نموده و خالص ترین و ناب ترین بناهای معاصر را پدید آورده است. با این وجود بسیار ساده انگارانه است که استایلهای مربع سفید رنگ را شاخصه و ساختار اصلی آثار او بدانیم، چرا که معماری مه یر بسیار عمیق بوده و متوجه ذات هنر معماری یعنی خلق فضا می باشد. آنچه بیش از هر چیز همچون ریسمانی آثار او را به یکدیگر پیوند می دهد توجه و تاثیر پذیری او از معماری دوره مدرن خصوصا آثار لکوربوزیه، فرانک لوید رایت و والتر گروپیوس است.


موزه

با توجه به این مطلب در می یابیم که معماری مه یر ترکیبی است از معماری عملکردی و بی پیرایه لکوربوزیه با معماری زمینه گرا و جزییات محور فرانک لوید رایت و البته خلوص و سفیدی آثار گروپیوس. با این وجود و با تمامی تاثیراتی که مه یر از اساتید پیش از خود گرفته است نکاتی نظیر گرایشات فرمال وی به فرم های مکعب و منحنی ها و همچنین اصرار بر ترکیب احجام و فرم های مختلف از جمله علایق شخصی وی در معماری می باشند.

مه یر از میان انواع کاربری ها و موضوعاتی که به وی ارجاع شده است معماری برای هنر و فضاهای فرهنگی را ترجیح داده و مراکز فرهنگی و موزه های بسیاری را طراحی کرده است که ساختمان موزه هنر عالی در آتلانتا واقع در آمریکا که بخشی از مرکز هنری Woodrow می باشد از جمله موفق ترین و شاخص ترین آثار وی می باشد.  بی شک موفقیت این اثر در سال 1983 تاثیری مستقیم بر انتخاب مه یر به عنوان برنده معتبر ترین جایزه معماری جهان" پرایتزکر" در سال 1984 دارد. جایزه ای که وی در سن 49 سالگی و به عنوان جوان ترین برنده از آن خود کرد.


حجم موزه

مایر در این بنا نیز همچون سایر آثار فرهنگی تعریفی متفاوت از رابطه میان شهر، مردم  و هنر ارائه می کند. علاقه وی به فرم های دایره ای شکل و سازماندهی شعاعی، به طوریکه احجام موزه در فشردگی وتمرکز گرایی شدیدی قرار داشته و ضرب آهنگ های مختلفی از صلبیت و شفافیت را نمایان می سازند. آنچه در این بنا مورد نظر معمار بوده است نحوه مواجهه بیننده با آثار موزه، چگونگی حرکت و سیرکولاسیون میان گالری ها و توجه به شخصیت و نیازهای تک تک آثار می باشد. بدین ترتیب سعی شده است تا آثار به نمایش در آمده تنها از یک زاویه و یک بعد- دید از رو به رو – قابل رویت نباشند بلکه توسط رمپ ها و پلها دید از فواصل مختلف و زوایای متفاوت به هر اثر ممکن گردیده است.

اشتراک

دیدگاه دیگران (بدون دیدگاه)...

Leave a reply

نام:: فیلد اجباری.
آدرس رایانامه: فیلد اجباری. غیر فعال
وبسایت::
کد امنیتی:: فیلد اجباری.
دیدگاه: فیلد اجباری.