معماری ايران در عهد ساسانی
به گزارش اَرگان معماری: ساسانيان سازنده شهرهاي بسياري بوده كه ويرانههاي چندي از آنها كه بجا مانده، نمودار شكوه و بزرگي و بلند نظري آنها ميباشد. در كتاب شهرستانهاي ايران كه به زبان پهلوي مانده، نام صدها شهر كه شاهنشاهان ساختهاند، و تا چندي پس از آنها نيز آبادان بوده است، ياد شده. در اين گفتار به ذكر يكي از معظمترين و پزشكوهترين آن ميپردازد.
در بسياري از بناهاي ساساني مصالح كمارزش و پست مانند سنگهاي شالوده يا آجر بكار رفته، ولي در ازا گچكاري و گچبري قابل توجه و شايان ارزشي بر روي آنها انجام ميدادند. همين گچبريها يكي از ويژگيها و مزاياي معماري ادوار اسلامي گرديد.
كاخها اكثر با سنگ و گچهاي محكم ساخته شده ولي آنرا با گچبريهاي عالي يا موزائيك جلوه و زينت ميدادهاند. طاقهاي هلالي آجري روي تالار چهار گوش زده ميشد، در حاليكه در همان اوقات طاقهاي رومي روي تالارهاي مدور يا هشتگوش زده مي شد.
پارهاي از بناهاي حوزه روم غربي، از طرح و نقشه ساختمانهاي ايران عهد ساساني تقليد گرديده است. كاخهاي كهنه بلغارستان در آبوباپليكا(1) شبيه طرحهاي كاخ ساساني فيروزآباد سروستان ميباشد. همچنين حجاري معروف بلغارستان در منطقه مادابا(2) كاملاً شبيه حجاريهاي ساساني است. با اَرگان معماری همراه باشید
«هنر ساساني با اشاعه شكلها و دواعي هنري خود در هندوستان، تركستان، چين در شرق و سوريه، آسياي صغير، قسطنطنيه، بالكان، مصر و اسپانيا در مغرب، دين خود را ادا كرد. شايد نفوذ آن بهنر يوناني ياري كرد، تا از ابرام در نمايش تصويرهاي كلاسيك دست بردارد و بروش تزئيني بيزانسي گرايد، و بهنر مسيحيت لاتين معاضدت نمود تا از سقفهاي چوبي به طارمها و گنبدهاي آجري يا سنگي و ديوارهاي دعامهاي عطف توجه كند.
هنر ساختن دروازهها و گنبدهاي بزرگ كه خاص معماري ساساني بوده، به مسجدهاي اسلامي و قصرها و و معابد منتقل شد. هيچ چيز در تاريخ گم نميشود،دير يا زود بر فكر خلاق فرصت و تحول مييابدو رنگ و شراره خود را بزندگي ميافزايد.»
«ساسانيان در زمينه معماري ايران موقعيت مركزي مهمي دارند، زيرا از شكلهاي يوناني اعراض كرده به طرحهاي ساختماني هخامنشي بازگشتند. با اين تفاوت كه سبك هخامنشي ستونهاي «تنه درختي» و نيز بزرگ حمال و سقف سبك بلند تخت جمشيد، جاي خود را به سقفهاي گرد ضربي كه معمول بكار بردن آجر پخته در معماري بود، داد. دالان سقف قبلي از در ورودي در معماري هخامنشي كه امروز هم در خانههاي ايراني بصورت دهليز يا ايوان ستونداري ديده ميشود، در كاخهاي ساساني بصورت ايوان شاهنشين جلوباز كاخهاي طاق كسري و فيروزآباد درآمده، و گنبدي بر پايههاي سه گوشه آجري روي آنرا پوشانده است. آشنائي كاملي كه با شاهنشين جلوباز و سقفدار كاخ كسري داريم، سبك اين ساختمان را در نظرمان بمنزله طرحهاي عمده ساختماني دوره ساسانيان جلوه ميدهد.
دكتر تالبوت رايس استاد تاريخ هنرهاي زيبا در دانشكده كمبريج تحت عنوان: «ايران و امپراطوري روم شرقي (بيزانس)» نوشته است(7): «هرچند نفوذ هنري ايران در امپراطوري روم بيشتر از هر جا در مورد پارچه واضح و مشخص است، از پارهاي لحاظ اهميت آن در معماري بمراتب اساسيتر ميباشد، و حتي يكي از مكتبهاي محققين تحت رهبري استرزيگوفسكي(8) چنان درين زمينه تند ميرود كه ميگويد تمام اختصاصات اساسي ساختمانهاي گنبدي و سقفدار و حتي ساختمانهاي صليب شكل كه عصاره واقعي معماري بيزانس بشمار ميرود، از ايران سرچشمه گرفته و نخست در ايران توسعه يافته است.
هرچند اين عقيده را ميتوان اغراقآميز دانست، ولي دلائل كافي در دست است كه ايران را در معماري بيزانس صاحب تأثيري حياتي دانيم. زيرا طاق بيضي شكل، بكار بردن قوسهاي گچي براي زينت نماي عمارت، هلال سهگوش براي تبديل عمارت چهارگوش به پايه مدور گنبد، و شايد توسعه دادن طرح بوسيله افزودن دو گوشواره و تبديل آن به صليب يوناني، همه قبل از آنكه در بيزانس توسعه يابد، در ايران مورد توجه قرار گرفته بود.
پروفسود پوپ ايرانشناس نامي معاصر ضمن مطالبي تحت عنوان «نظري بهنر ايران» راجع به هنر ساساني چنين اظهار نموده است.
«هنر ساساني با اشكال تازهاي، عظمت،قدرت و وفور آثار هخامنشيان را ادامه داد. معماري ساساني هرچند فاقد استعمال سنگ در ساختمان بناهاي سنگي گرانقيمت مانند هخامنشيان بود، اما در بكار بردن مصالح ديگر و بدعت در ساختن طاقهاي هلالي و گنبدها گامي فراتر نهاده بود. اين گامها مقدمهاي بود براي حل مسئلهاي انعكاس صوت كه حتي از نظر تيزبين معماران رومي مخفي مانده بود.
پروفسور آندره گدار فرانسوي درباره معماري ايران در عصر ساساني مينويسد:(11)
«در ساختمانهاي اصلي معماري ساساني هم مانند هخامنشيان كاخهاي شاهنشاهي بود و اصرار داشتند كه مانند آنها شاهنشاه را در «آپاداناي» خود مانند خدائي كه از آسمان فرود آمده نشان دهند،اين برنامه كارشان بود. اما راهحلهاي معماري هخامنشي براي ساسانيان ظاهراًپرخرج و پيشرفتناپذير بوده است.
بطور كلي هنوز گمان مي كنند كه پوششهاي معمول در دوره ساساني منحصراً طاقهاي استوانهاي، گنبد كروي و طاقهاي مخروطي بودهاند،كه رابطه طرح مربع را به پايه مدور گنبد آسان ميكنند. و طاقهاي متقاطع و چهار ترك را نميشناختهاند. شوازي ميگويد(12): «ايرانيان از دوران باستان تاكنون جز طاق استوائي(13) و گنبدي كه بر طاقچههاي گوشهاي مخروطي تكيه كند، پوششي نپذيرفتهاند.»
«در نظر اول بنظر نميرسد كه گنبد و سقف مدور براي يك تالا رمربع مناسب باشد، و چنين مينمايد كه سقف طبيعي همان طاق چهار ترك باشد كه چهار ديوار متدرجاًدر فضاي تالار سر به هم ميدهند. اما براي اين منظور وجود هلال لازم است. اما امتياز گنبد اينست كه وجود آنها را غيرلازم ميسازد و اين طريق ارزنده كوشش ايرانيها را براي قرار دادن گنبد روي چهار گوش توجيه ميكند».
«چيزي كه مهمتر است شكل قوسها است. اما بديهي است مقصود ما قوسهاي نيمدايره، با دهانههاي كوچك يا متوسط كه در ساختمانها ديده ميشود و احتمالاًبوسيله چوب قوسبندي شده باشد، نيست.
قوس نياسر نسبت بديگري كه طاق آن از سطح زمين شروع ميشود ابتدائي بنظر ميآيد. آن ديگري كه طاق كسري تيسفون است بطور تحقيق توسط شاپور اول بين سالهاي 241 تا 272 ميلادي ساخته شده و آن شيوه تا آخر دوره ساساني متداول بوده است.»
دیدگاه دیگران (بدون دیدگاه)...
Leave a reply