كاشي معرق از كاشي جسمي چهارگوش 15 × 15 سانتي متري ميشود. ابتدا ميبايست طرح تهيه شود. ممكن است اين طرح براي بازسازي قابچهاي كه از بيبن رفته صورت پذيرد، كه در اين صورت با روش چربه برداري ار روي قابچه قرينه آن عمل مي شود. چربه برداري باينصورت عمل ميشود كه باندازه سطح مورد نظر كاغذي كه مخصوص اينكار است تهيه مي كنند و سپس آتن را بر روي قابچه معرق نصب نموده و اطراف آن را با سريش به كار متصل مي كنند ،تا مانع حركت احجتمالي كاغذ شود و سپس به ميله چوب يا پارچه آغشته به نفت سطح آن را چرب مينمايند، اين عمل باعث روشن شدن كاغذ و بالنتيجه باعث ديدن طرح معرق زيرين مي گردد كه بوسيله مداد طرح زيرين را ر روي كاغذ رسم مينمايند.
اگر تعداد قابچههاي قرينه بيشتر باشد از روي همان چندين نسخه ديگر تهيه مي كنند و اگر احتياج نباشد مان كاغذ چربهداري شده را در مقابل آفتاب قرار ميدهند تا چربي آن محو شود و مورد استفاده قرار گيرد و سپس خطوط طرح را كه احتمالا به علت لغزش دست يا ناصافي سطح قابچه معرق بچپ و راست منحرف شده است پاك نموده و تصحيح مينمايند كاغذي كه براي كار معرق در نظر گرفته ميشود از يك نوع كاغذ ضخيم است كه معرق كاران اصطلاحاً آن را كاغذ صدوده گرمي مينامند كه در كل
كار يك سانتي متر و اگر از كاغذ معمولي و نازكتر استفاده شود 2 تا 3 سانتي متر براي كش كار كسر مسينمايند، علت كم گرفتن كاغذ باين دليل است كه كار بخاطر شبيه بودن گلها و اجزاء ديگر و ازطرفي شمارهگذاري و علامت گذاري حرذوف اول رنگها امكان نداشت از اين نظر ابتدا طرح را با مقايسه با سطح معرقي كه مورد نظر است، با رنگ آميزي مي كرده و پس از تقسيم آن به مربعها بجاي قيچي نمودن تمامي طرح ،هر مربع را جداگانه عمل مينمود باين معني كه يك مربع را پس از رنگ آميزي قيچي مينمودهاند و پس از تهيه تمامي اجزاء آن در كنار يكديگر چيده و سپس شروع به قيچي مربع دوم مي كردند و لي همانطور كه ذكر شد اكنون تمامي طرح را قيجچي نوده عمل مي كنند
طرحهاي قيچي شده را از روي حرف اول رنگها كه بر روي آنها نوشته شده بر روي همان كاشي به وسيله سريش ميچسبانند و بعد از تيشه زدن و جدا ساختن، لعابهاي زيادي را توسط تيشه مخصوص ميپرانندو به وسيله چرخ سنباده يا سوهان مينمايند، كه ادامه آن را به وسيله سنباده مخصوص و سيم عاج دار پرداخت مي كنند، و مقداري از گل ريز لعاب را با سنباده به شكلي درمي اورند كه پس از اتمام كار و تخمير ريزي جاي ملات داشته باشند،بعد از پرداخت آلات(2) را توسط مان شمارهها بخش بخش يا در اصطلاح كود كود نموده و ازشماره 1 شروع به چيدن ميكنند لازم به تذكر است كه قبلا سطح صاف گچي به اندازه سطح معرق مورد نظر تهيه نمودهاند كه پس از جور نمودن هر قسمت را بصورت وارونه بر روي سطح گچي قرار ميدهند، آنوقت نوبت تخمير ريزي فرا ميرسد.با گروه معماری ارگان همراه باشید
پس از ثابت شدن رنگها آنها را از موره خارج كرده و از روي شمار پشت آن،يكي يكي در سطح مورد نظر بكار ميبرند. و پشت آن را با دوغ آب گچ پر ميكنند، رنگهليي كه در هفت رنگ بكار ميرود عبارتست از:
سفيد – زرد، فيروزهاي ،لاجورد،تغاري( حنائي)،مشكي،چمني.
طرح كاشيهاي هفت رنگ در دوران صفويه بيشتر گل و بوته و در لچكيها اسليمي، كه در دوران قاجار علاوه بر رنگ صورتي كه در ماشيها ديده مي شود نقوش پرندگان و حيوانات و نقش انسان نيز بكار رفته است.
آنچه لازم به يادآوري است، اينست كه كاشي هفت رنگي نيز در دوران تيموري با طول و عرض 40 سانتي متر و ابعاد ديگر ساخته و بكار رفته است. و بيش از سه رنگ ( لاجورد ،فيروزهاي سفيد و متن آجري كه قرمز رنگ است) در آن ديده نيم شود. نمونه آن دردفتر فني حفاظت آثار باستاني خراسان موجود است.
گاشي زير رنگي يكي ازقديمترين انواع كاشي است كه دربنا مخصوص در محرابها به عنوان تزئين بكار رفته، و نوع سلطان سنجري آن را از دوران سلجوقي بسيار مشهور است، كه نمونه آن را در حرم مطهر حضرت رضا( ع) ميتوان ديد.
كاشي زير رنگي همانطور كه گفته شدن بيشتر در محرابها بكار ميرفته و بعد از آن كه كاشي به عنوان تزئين در بنا بكار رفت انواع مختلف آن را بكار بردند در دوران صفوي نيز اين دو نوع كاشي جهت تزئين ازاره بناها استفاهد نمودند. در مقبره خواجه ربيع در مشهد و امامزاده محمد محروق كه بناهائي از دوران صفوي هستند، نمونههاي زيبايي از اين نوع كاشي بكار رفته،كه قابل توجه و اهميت است.
اين كاشي، هم از كاشي گلي و هم از كاشي جسمي ساخته ميشود.
طرز تهيه آن درصورتي كه از كاشي گلي ساخته شود به اينصورت است كه ،كاشي گلي را خوم پز مي كنند و مانند تهيه كاشي هفت رنگي عمل مينمايند.
ابتدا طرحي تهيه ميشود و پس از سوراخ سوراخ كردن طرح به وسيله سوزن و گرده نمودن،با رنگ مقن قلم ميزنند و سپس بوم مي كنند و در انتها لعاب شيشه بر روي آن داده ميشود و يكباره بكوره ميرود. و اما درمورد تهيه كاشي زير رنگي جسمي، بايد گفت كه احتياج به خوم پز كردن ندارد، از اين رو ابتدا طرح مورد نظر را تهيه نموده و مانند كاشي هفت رنگي عمل مي كنندو پس از تمام شدن رنگ آميزي،يك لعاب شيشه بر روي آنم داده ميشود و سپس بكورذه ميرود.
فرق كاشي زير رنگي با هفت رنگي در اين است كه اولا كاشي زير رنگي قدمت بيشتري دارد و دوم اينكه وقتي كاشي هفت رنگي را بكورهميبرند در حقيقت رنگ روي آن را ثابت كرده و در صورت كشيدن دست بر روي آن ،رنگها محو نمي شود و در حقيقت جزء لاينفك كاشي است. در حالي كه كاشي زير رنگي اين چنين است و با كشيدن دست بر روي آن رنگها در وصتري كه لعاب شيشه بر روي آنها داده نشده باشد پاك ومحو مي گرددو لعاب شيشه فقط محافظي براي جلوگيري از خرابي يا محو مي گردد. و لعاب شيشه فقط محافظي باري جلوگيري از خرابي يا محو شدن رنگ كاشي است و بيشتر،در دوران سلجوقي وبعد از آن ديده شده كه از كاشي زير رنگي، در تزئين محرابها استفاهدمي شده است و اغلب آنها كتيبه و آيات قرآن ميباشد كه بصورت گود يا برجسته بكار رفته است.
تهيه خشتهي كاشي زير رنگي برجسته به اين صورت است كه طرح را روي خشت آنها پياده نوده و مانند كاشي هفت رنگي، مراحل گرده كردن و كشيدن طرح با مقن و قلم زدن انجام ميشود سپس قسمتهائي را كه ميبايست به صورت برجسته باشد، باقي گذاشته و قسمتهاي ديگر را با وسائل مخصوص گود و نقشهاي متنوع و مورد نظر را بر روي آن كشيده،لعاب شيشه بر روي آن داده بكوره ميبرند، و اگر گود باشد بالعكس ميكنند.
كاشي زير رنگي نيز در دوران بعد از دوره سلجوقي بخصوص دوران صفوي مورد استفاده قرار گرفت و بسيراي از ازراههاي بناها با اين نوع كاشي تزئين يافت.
لازم بيادآوري است، لعاب شيشه در كاشي جسمي نفوذ مي كند و بر عكس بر روي كاشي جسمي نفوذ مي كند و ر عكس بر روي كاشي گلي نفوذي ندارد، بهمين جهت بعد از مدتي لعاب شيشه بر روي كاشيهاي گلي ترك ترك شده و بعدها در اثر نوذ آب باران و گرد وخاك در داخل درزها از بين رفته و خورده ميشود. يكي از نشانهي شناخت كاشي زير رنگي گلي در روي كار ترك ترك شدن لعاب شيشع آن است.
اين كاشي در گذشته ازكاشيگلي ساخته ميشسدهخ و لي اكنون از كاشي جسمي استفاده ميشود بيشتر اختصاص به پوشش گنبدها دارد و ضمناً در مورد پوشيد سطوحي كه به صورت كار بنائي يا معقلي و گلچيني مورد نظر ميباشد بكار ميرود، قطر كاشي نره 5 و عرض آن 5 تا 6 سانتي متر و طولآن سه برابر عرض آنست، ½ كاشي نره را كلوك و 3/2 آن را دو قدي و تمام آن را در صورت بكار بردن در كار گلچيني سه قدي گويند.
مواد اين كاشي از كاشي جسمي است و در دوران تيموري بيشتر ساخته ميشده و به صورت 6 گوش نيز بكار رفته و بيشتر برنگ چمني چمني ديده شده است،
كه نخمونه آن را ميتوان در ازارة گنبدخانه مسجد شاه مشهد ديد. بر روي آنها تزئيناتي با آب طلا و كلماتي به صورت خط بنائي كه اكنون فقط اثراتي از آن باقي مانده كار ميشده است.
اين كاشيرا اگر در مقابل آفتاب نگاه دارند هفت رنگ در آن مشاهده ميشود، براي روشن شدن موضوع نقش روي اين كاشي مانند ريخته شدن نفت در آب است، ولي وجه تسميه آن شايد بخاطر رنگ پر غاز باشدكه در مقابل نورآفتاب رنگارنگ ديده ميشود و بيشتر از اين نوع كاشي در قسمت ازارهها و اسپرها بخاطر زيبائي بيشتر بكار ميرفته است
کاشیکاری یکی از روشهای دلپذیر تزئین معماری در تمام سرزمینهای اسلامی است. تحول و توسعه کاشی ها از عناصر خارجی کوچک رنگی در نماهای آجری آغاز و به پوشش کامل بنا در آثار تاریخی قرون هشتم و نهم هجری انجامید. در سرزمینهای غرب جهان اسلام که بناها اساسا سنگی بود، کاشی های درخشان رنگارنگ بر روی دیوارهای سنگی خاکستری ساختمانهای قرن دهم و یازدهم ترکیه، تأثیری کاملا متفاوت اما همگون و پر احساس ایجاد می کردند.
جز مهم کاشی، لعاب است. لعاب سطحی شیشه مانند است که دو عملکرد دارد: تزیینی و کاربردی. کاشی های لعاب دار نه تنها باعث غنای سطح معماری مزین به کاشی می شوند بلکه به عنوان عایق دیوارهای ساختمان در برابر رطوبت و آب، عمل می کنند.
تا دو قرن پس از ظهور اسلام در منطقه بین النهرین شاهدی بر رواج صنعت کاشیکاری نداریم و تنها در این زمان یعنی اواسط قرن سوم هجری، هنر کاشیکاری احیا شده و رونقی مجدد یافت. در حفاری های شهر سامرا، پایتخت عباسیان، بین سالهای 836 تا 883 میلادی بخشی از یک کاشی چهارگوش چندرنگ لعابدار که طرحی از یک پرنده را در بر داشته به دست آمده است. از جمله کاشی هایی که توسط سفالگران شهر سامرا تولید و به کشور تونس صادر می شد، می توان به تعداد صد و پنجاه کاشی چهارگوش چند رنگ و لعابدار
اشاره کرد که هنوز در اطراف بالاترین قسمت محراب مسجد جامع قیروان قابل مشاهده اند. احتمالا بغداد، بصره و کوفه مراکز تولید محصولات سفالی در دوران عباسی بوده اند. صنعت سفالگری عراق در دهه پایانی قرن سوم هجری رو به افول گذاشت و تقلید از تولیدات وابسته به پایتخت در بخش های زیادی از امپراتوری اسلامی مانند راقه در سوریه شمالی و نیشابور در شرق ایران ادامه یافت. در همین دوران، یک مرکز مهم ساخت کاشی های لعابی در زمان خلفای فاطمی در فسطاط مصر تأسیس گردید.
نخستین نشانه های کاشیکاری بر سطوح معماری، به حدود سال 450 ه.ق باز می گردد که نمونه ای از آن بر مناره مسجد جامع دمشق به چشم می خورد. سطح این مناره با تزئینات هندسی و استفاده از تکنیک آجرکاری پوشش یافته، ولی محدوده کتیبه ای آن با استفاده از کاشیهای فیروزه ای لعابدار تزئین گردیده است.
شبستان گنبد دار مسجد جامع قزوین( 509 ه.ق) شامل حاشیه ای تزئینی از کاشیهای فیروزه ای رنگ کوچک می باشد و از نخستین موارد شناخته شده ای است که استفاده از کاشی در تزئینات داخلی بنا را در ایران اسلامی به نمایش می گذارد. در قرن ششم هجری، کاشیهایی یا لعابهای فیروزه ای و لاجوردی با محبوبیتی روزافزون رو به رو گردیده و به صورت گسترده در کنار آجرهای بدون لعاب به کار گرفته شدند.
تا اوایل قرن هفتم هجری، ماده مورد استفاده برای ساخت کاشی ها گل بود اما در قرن ششم هجری، یک ماده دست ساز که به عنوان خمیر سنگ یا خمیر چینی مشهور است، معمول گردید و در مصر و سوریه و ایران مورد استفاده قرار گرفت.
در دوره حکومت سلجوقیان و در دوره ای پیش از آغاز قرن هفتم هجری، تولید کاشی توسعه خیره کننده ای یافت. مرکز اصلی تولید، شهر کاشان بود. تعداد بسیار زیادی از گونه های مختلف کاشی چه از نظر فرم و چه از نظر تکنیک ساخت، در این شهر تولید می شد.
اشکالی همچون ستاره های هشت گوش و شش گوش، چلیپا وشش ضلعی برای شکیل نمودن ازاره های درون ساختمانها با یکدیگر ترکیب می شدند. از کاشیهای لوحه مانند در فرمهای مربع یا مستطیل شکل و به صورت حاشیه و کتیبه در قسمت بالایی قاب ازاره ها استفاده می شد. قالبریزی برخی از کاشی ها به صورت برجسته انجام می شد در حالی که برخی دیگر مسطح بوده و تنها با رنگ تزئین می شدند. در این دوران از سه تکنیک لعاب تک رنگ، رنگ آمیزی مینائی بر روی لعاب و رنگ آمیزی زرین فام بر روی لعاب استفاده می شد.
تکنیک استفاده از لعاب تک رنگ، ادامه کاربرد سنتهای پیشین بود اما در دوران حکومت سلجوقیان، بر گستره لعابهای رنگ شده، رنگهای کرم، آبی فیروزه ای و آبی لاجوردی-کبالتی- نیز افزوده گشت.
ابوالقاسم عبد الله بن محمد بن علی بن ابی طاهر، مورخ دربار ایلخانیان و یکی از نوادگان خانواده مشهور سفالگر اهل کاشان به نام ابوطاهر، توضیحاتی را در خصوص برخی روشهای تولید کاشی، نگاشته است. وی واژه هفت رنگ را به تکنیک رنگ آمیزی با مینا بر روی لعاب اطلاق کرد. این تکنیک در دوره بسیار کوتاهی بین اواسط قرن ششم تا اوایل قرن هفتم هجری از رواجی بسیار چسمگیر برخوردار بود.
کاشی های هشت پر ستاره ای و چلیپا - قرن هفتم هجری - امامزاده جعفر دامغان
کاشی زرین فام - قرن پنجم هجری - کاشان
لعاب زرین فام که ابوالقاسم آن را دو آتشه می خواند، رایج ترین و معروف ترین تکنیک در تزئینات کاشی بود. این تکنیک ابتدا در قرن دوم هجری در مصر برای تزیین شیشه مورد استفاده قرار می گرفت. مراحل کار به این شرح بوده که پس از به کار گیری لعاب سفید بر روی بدنه کاشی و پخت آن، کاشی با رنگدانه های حاوی مس و نقره رنگ آمیزی می شده و مجددا در کوره حرارت می دیده و در نهایت به صورت شیء درخشان فلزگونه ای در می آمده است.
با توجه به مطالعات پیکره شناسی که بر روی نخستین کاشیهای معروف به زرین فام انجام گرفته و نیز از آنجایی که در این نوع از کاشی ها بیشتر طرح های پیکره ای استفاده می شده تا الگوهای گیاهی، می توان گفت این نوع از کاشی ها به ساختمانهای غیر مذهبی تعلق داشته اند.
ویرانی حاصل از تهاجم اقوام مغول در اواسط قرن هفتم هجری، تنها مدت کوتاهی بر روند تولید کاشی تأثیر گذاشت و در واقع هیچ نوع کاشی از حدود سالهای 642-654 ه.ق بر جای نمانده است. پس از این سال ها، حکام ایلخانی اقدام به ایجاد بناهای یادبود کرده و به مرمت نمونه های پیشین پرداختند. نتیجه چنین اقداماتی، احیای صنعت کاشی سازی بود. در این دوران، تکنیک مینایی از بین رفت و گونه دیگری از تزئین سفال که بعدها عنوان لاجوردینه را به خود گرفت، جانشین آن شد.
در این تکنیک، قطعات قالب ریزی شده با رنگهای سفید، لاجوردی و در موارد نادری فیروزه ای، لعاب داده می شدند و پس از اضافه شدن رنگهای قرمز، سیاه یا قهوه ای بر روی لعاب، برای بار دوم در کوره قرار داده می شدند.
در اوایل دوره ایلخانی، تکنیک زرین فام بر روی لعاب بدون هیچ رنگ افزوده ای به کار برده می شد، لکن در ربع پایانی قرن هفتم، رنگهای لاجوردی و فیروزه ای به میزان اندکی مورد استفاده قرار گرفتند.
با نزدیک شدن به قرن هشتم هجری، آبی لاجوردی از رواج و محبوبیت بیشتری برخوردار شد و سرانجام تکنیک نقاشی زیر لعاب با استفاده از رنگهای آبی لاجوردی و اندک مایه ای از رنگهای قرمز و سیاه، جایگزین نقاشی زرین فام شد که کاشی های تولید شده با چنین تکنیکی معمولا با نام کاشی های سلطان آباد شناخته می شوند. این تکنیک تا اواسط قرن هشتم مورد استفاده قرار می گرفت و پس از آن منسوخ شد.
با توجه به وقت گیر بودن نصب کاشی های معرق، در اواخر قرن نهم هجری تکنیک ارزان تر و سریع تری با نام هفت رنگ، جایگزین آن شد. این تکنیک، ترکیب رنگهای مختلف و متعددی را بر روی کاشی ممکن ساخته بود. همچنین در چنین شیوه ای، رنگ ها مجزا بوده و درون مرزهای یکدیگر نفوذ نمی کردند؛ زیرا توسط خطوط رنگینی مرکب از منگنز و روغن دنبه از یکدیگر جدا می شدند. در بسیاری از بنا های تیموریان شاهر رواج مجدد کاشی کاری به شیوه هفت رنگ هستیم که به عنوان نمونه، می توان از مدرسه غیاثیه خردگرد که در سال 846 ه.ق تکمیل شده یاد کرد.
با رو به زوال نهادن حاکمیت ایلخانیان در اواسط قرن هشتم، عصر طلایی تولید کاشی پایان یافت. کاشی های معرق-موزائیکی- تک رنگ و نه چندان نفیس در رنگهایی متفاوت جانشین قابهای عظیم زرین فام و کتیبه ها شدند.
این تکنیک برای نخستین بار در آغاز قرن هفتم هجری در آناتولی اقتباس شده و یک قرن بعد در ایران و آسیای مرکزی پدیدار شده است. این نوع از کاشی ها برای ایجاد طرحی پیچیده در کنار یکدیگر چیده می شده و از آنها برای تزئین محراب ها استفاده می شد. شیوه کار به این صورت بوده است که سفالهای لعاب داده شده را بر مبنای طرح اصلی می بریدند و سپس با در کنار هم قرار دادن آنها، طرح اصلی را می ساختند. در دوره ایلخانیان برای نخستین بار این تکنیک مورد استفاده قرار گرفت؛ مانند آنچه که در مقبره امام زاده جعفر اصفهان (726 ه.ق) به چشم می خورد؛ اما کاربرد وسیع آن در دوره میانی قرن نهم هجری رواج پیدا کرد.
طیف وسیع و پیشرفته ای از کاشی های معرق بر روی تعدادی از بناهای مهم یادبود این دوران دیده می شوند که به عنوان نمونه می توان به مسجد گوهرشاد در مشهد، مدرسه آلغ بیک در سمرقند و مدرسه خرگرد اشاره کرد.
کاشی معرق - پنجره مشبک کاری مسجد شیخ لطف الله اصفهان
کاشی هفت رنگ - قرن هشتم هجری - ایران
کاشی هفت رنگ - قرن دهم هجری - ترکیه
مساجد و مدارس صفویه به طور کلی با پوششی از کاشی ها در درون و بیرون بنا تزیین شده اند. در حالیکه کاربرد کاشی های معرق تداوم می یافت، شاه عباس که برای دیدن بناهای مذهبی کامل نشده اش بی تاب بود، استفاده بیشتر از تکنیک سریع کاشی هفت رنگ را تقویت کرد.
در عصر صفویه، کاشی هفت رنگ در قصرهای اصفهان به نحوی گسترده مورد استفاده قرار گرفت و نصب کاشی های چهارگوش درون قابهای بزرگ، منظره هایی بدیع همراه با عناصر پیکره ای و شخصیتهای مختلف، به وجود آورد.
در قرن دوازدهم هجری، با روی کار آمدن زندیه عمارت سازی در اندازه های جاه طلبانه به ویژه در شیراز، پایتخت زندیان، از سر گرفته شد و به همین دلیل، جنبش جدیدی در صنعت کاشی سازی پدید آمد. در این عصر، تصاویر کاشی ها با نوعی رنگ جدید صورتی که در دوران حکمرانی قاجار نیز استفاده می شده، نقاشی می شوند.
صنعت کاشی سازی اسلامی در دوره هایی از پورسلین-ظرف چینی وارداتی از دوران تانگ و سونگ- تأثیر پذیرفته است. حاصل این تأثیرات، ساخت کاشی هایی با لعاب سفید و طرح های آبی است. اقتباس هنرمندان اسلامی از چینی های آبی-سفید قابل ملاحظه است. در اواسط قرن نهم هجری، نقشمایه های چینی کاملا در نقشمایه های دوران اسلامی جذب شده و حاصل آن، پدیدار شدن یک سبک اسلامی-چینی دو رگه دلپذیر و قابل قبول بود.
هنر کاشی کاری ترکیه تا حد زیادی تحت تأثیر سنتهای ایرانی قرار داشت. در قرن نهم هجری (تا سال 875 ه.ق) هنرمندان تبریزی با انگیزه اشتغال به فعالیت در ترکیه می پرداختند.
کاشی ایزنیک - قرن پنجم هجری - ترکیه
در قرن دهم هجری، ایزنیک مرکز تولید ظروف سفالی و کاشی در ترکیه محسوب می شد. یک رنگ قرمز درخشان جدید و یک دوغاب غنی شده از آهن به صورت ضخیم غیر قابل نفوذ به زیر لعاب، به کار گرفته می شده که از ویژگی های کاشی ایزنیک به شمار می آمد. یک سبک برگدار زیبا با طراحی های واقعی از گل های لاله، سنبل و میخک نیز بر روی کاشی ها، منسوجات، جلدسازی و سایر هنرهای ترکیه قرن دهم مورد استفاده قرار گرفتند اما پس از قرن یازدهم هجری، کیفیت کاشی ایزنیکی رو به افول گذاشت و از این دوران به بعد، ساخت کاشی در شهر کوتاهایا در مرز فلات آناتولی ادامه یافت.
ساخت کاشی در سوریه نیز صورت می گرفته است. سفالگران دمشقی در قرن نهم هجری کاشی های سفید-آبی تولید می کردند اما یک قرن بعد طرح کاشی های سوریه ای بازتاب کاشی های ایزنیک بود. کاشی های سوریه در رنگ های سبز روشن، فیروزه ای و ارغوانی تیره خاصی در زیر لعاب نقاشی شده اند. بهترین دوره برای کاشی سازان دمشق، قرن دهم هجری است. پس از آن، گرچه تولید کاشی تا قرن سیزدهم ادامه یافت اما کیفیت آن کاهش یافت و طرح های کاشی های سوریه یک دست شد.
نادري،بقراط. "مختصري راجع به كاشي، پخت و انوع كاشي مشهد". دوره 16، ش 188 (خرداد 57):
فهرست مطالب
مقدمه :1
كاشي1
انتخاب مواد اوليه در ساخت كاشي :2
مرحله ششم6
كوره پخت كاشي :8
نحوه ساخت كاشيهاي نواري :9
قسمت كنترل كيفي در كارخانه :10
عمليات كاشيكاري11
انواع کاشی تزیینی:11
پخت انواع كاشي13
ب : كاشي جسمي14
كاشي زير رنگي17
كاشي قاز تغاري19
هنر کاشی کاری20
منابع27
دیدگاه دیگران (بدون دیدگاه)...
Leave a reply