تحریریه معماری ارگان می نویسد: شهر، گرچه همواره سعی کرده با برآورده ساختن نیازهای اساسی انسانها، زندگی بهتر و راحتتری را برای آنها به ارمغان بیاورد اما به نظر میرسد بهگونهای سنتی، تفکر انسانی، آرامش را در محیطی خارج از شهر میجوید؛ طبیعتی که به محض توقف ریتم معمول زندگی شهری، شهرنشینان به آن پناه برده و روزهای تعطیل خود را به مثابه غنیمتی برای زندگی در آن قلمداد میکنند. در اینجا میتوان از یک تقسیم کار سنتی بین شهر و طبیعت صحبت کرد که شهر را محل "زندگی و کار و روزمرگی" تعریف کرده و طبیعت خارج از شهر را فرصتی برای "تفریح، استراحت و رهایی جسم و روح".
وارد کردن فضای سبز در طراحی شهررا بدون شک باید تلاش طراحان شهری برای برهم زدن این تقسیم کار سنتی و نزدیک ساختن شهر به بهشتگونهای زمینی برای ساکنان آن دانست. ایجاد پارکها در فضاهای شهری اواسط قرن 19 به بعد، یکی از مهمترین اثرات چنین نظریاتی است. پارکها، برشهایی کنترلشده از طبیعت هستند که با هدف بهسازی محیط شهری در گوشهگوشه آن جای میگیرند.
در این بین میتوان به نوع خاص و متاخری از پارکها که به "پارک-گورستان" شهرت دارند اشاره کرد. هدف این یادداشت، معرفی این ایده به عنوان یکی از ایدههای مطرح در زمینه نزدیکی شهر و طبیعت است. مرگ، بخشی از فرآیند طبیعی حیات است که انسان تا امروز توانایی حذف آنرا نداشته است. این پدیده با فضاهایی در ارتباط قرار میگیرد که آنها را تحت عنوان گورستان یا قبرستان میشناسیم؛ فضاهایی که همواره خود را به ساختار شهرها و کلانشهرهای مدرن تحمیل کردهاند.
به تعبیر بسیاری از کارشناسان، این شیوه برخورد با مرگ و فضاهای مرتبط با آن، دقیقا از همان نگرشی نشات میگرفت که میخواست تمامی مشاغل مزاحم و زبالهها را از حریم شهرها دور کند. اما این فاصله گرفتن فضایی اغراقشده از این پدیده طبیعی نه تنها نتوانست آرامش را به شهرنشینان هدیه کند بلکه با غفلتی که نسبت به مرگ ایجاد میکرد به مشکلات روحی بسیاری برای آنها دامن میزد. افراد، به محض مواجهه با مرگ یکی از نزدیکانشان غافلگیر شده و پذیرش این واقعیت طبیعی دور از ذهن و نظر برایشان غیرممکن مینمود. چنین ملاحظاتی بهتدریج شهرسازان را به این فکر واداشت که راهحلی برای بازگشت گورستانها به فضاهای شهری و به تبع آن، بازگشت مفهوم مرگ به زندگی روزمره انسانها پیدا کنند.با تحریریه معماری ارگان همراه باشید
در اینجا بود که ایده پارکها به کمک طراحان آمد
و بحث پارک-گورستانها مطرح شد، فضاهایی در داخل شهر که علاوه بر دفن اموات، به مصارف
دیگری نیز میتوانند برسند. از جمله اینکه میتوانند تمامی نقشهای یک پارک را اعم
از سالمسازی هوا، قدم زدن، استراحت و تفریح، بازی کودکان و... ایفا کرده و علاوه براینها،
در دل فضای مصنوعی و روزمره شهری، فرصتی نیز برای ارتباط با طبیعت و تامل درباره قوانین
و فرآیندهای آن (از جمله مرگ) ایجاد کنند. تفریح در گورستانها و گذراندن برخی از حساسترین
لحظات زندگی (از جمله تحویل سال) در کنار اموات، سنتی است که در فرهنگ ما وجود دارد.
از این رو به نظر میرسد در کنار ساخت پارکها، تزئین میادین با گیاهان و گلها، تشکیل
کمربندهای سبز در حاشیه شهرها و جادهها، ساخت پارک-گورستانها نیز بتواند راهحل مناسبی
برای طبیعی کردن فضای شهرها باشد.
دیدگاه دیگران (بدون دیدگاه)...
Leave a reply