كاخ هدیش: احداث كاخ هدیش توسط داریوش بزرگ شروع شده و بدست خشایارشاه به اتمام رسید. در سنگ نبشته های بدست آمده هر دو كاخ هدیش و تچر به هر دو نام خوانده شده اند. این كاخ دارای سالنی با 36 ستون بوده است. نقش شاه را می توان بر درهای كاخ هدیش مشاهده نمود بطوریكه دو مستخدم چیزی شبیه چتر را بالای سر او گرفته اند.
کاخ مركزی، سه دروازه یا شورا: كاخ مركزی در مركز تخت جمشید واقع شده است و دارای سه دروازه است كه توسط اردشیر اول بنا گردیده است. بر بدنه درگاه شرقی كاخ نقوش شاه و ولی عهدش نشسته بر تخت و به روی دست نمایندگان دیده می شود. نقش شاه در حال خروج از درهای شمالی و جنوبی كاخ دیده می شود. نقش گل نیلوفر رابر پاگرد درهای كاخ می توان دید. سرستون های این كاخ به شكل موجودی است با سر انسان و بدن حیوان. پلكان این كاخ شبیه پلكان ورودی تخت جمشید است كه بر بدنه آن نقش بزرگان مملكتی حك گردیده است. گفته می شود این كاخ محل برگزاری جلسات شاه با بزرگان بوده.در مركز این كاخ سنگی بر روی زمین كار گذاشته شده كه گفته می شود از آن برای تعیین نوروز و استخراج تقویم استفاده می شده. در دیوار سرقی این كاخ سوراخی بوده كه فقط در صبح نوروز و صبح روز اول مهر هنگام طلوع خورشید نور را به مركز این سنگ می تابانده. سنگ نبشته ای از زمان هخامنشیان بدست آمده كه نشان می دهد ستاره شناسان ایران باستان می توانسته اند ماه گرفتگی، خورشید گرفتگی و محل و زمان دقیق آنرا پیش بینی كنند.
خزانه: در فاصله بین كوه و موزه تخت جمشید ته ستونهایی است كه بر روی آنها ستونها و سقف بنایی قرار داشته است كه گفته می شود خزانه تخت جمشید بوده. دو تابلو سنگی كه در این مكان كشف شده متعلق به پلكانهای شمالی و شرقی كاخ آپادانا بوده كه یكی را همین جا سر پا كرده اند و دیگری را به موزه ایران باستان در تهران انتقال داده اند. این نقشها بخشی از مراسم معرفی بار عام را نشان می دهداكنون نقش افسران نیزه دار به جای این نقشها دیده می شود.
كاخ صد ستون: ساخت كاخ صدستون توسط خشایارشاه آغاز و بدست اردشیر اول به پایان رسید. كاخ صدستون با زیربنایی حدود 4690 متر مربع بزرگترین تالار سرپوشیده دنیای كهن بوده. این كاخ دارای صد ستون در ده ردیف ده تایی و 8 دروازه در چهار طرف، یعنی دو دروازه در هر طرف بوده. بر دروازه های جنوبی این كاخ شاه بر تخت كه روی دست نمایندگان 28 قوم تابع پادشاهی است قرار دارد. بازدید كنندگان قرون گذشته تخت جمشید كه پیشرفت تكنولوزی مانند امروز نبوده نمی توانستند تصور كنند كه انسان توانایی ساخت چنین بنای باشكوهی داشته باشد، بنابراین احداث این بنای باشكوه را به دیو وجنهایی نسبت می داده اند كه بر اساس آنچه فردوسی بزرگ گفته تخت پادشاهی جمشید را حمل می كرده اند. لذا آنها پنداشتند شاهی كه براین تختها نشسته همان جمشید است و این بنا را تخت جمشید نامیده اند. بر دروازه های شمالی، شاه روی صندلی آراسته ای نشسته و 100 افسر نیزه دار كه از فرماندهان لشكر ایران بوده اند در 5 ردیف در زیر پای او ایستاده اند. در اصل آنها در جلو پادشاه ایستاده اند كه برای نمایش آنها بر دیوار مجبور شده اند آنها را در زیر پای او سنگ تراشی كنند. بر دروازه های شرقی و غربی نیز نقش شاه در حال جدال با حیوانات حك گردیده. در كلیه نقشهایی كه جدال شاه با حیوانات را به تصویر می كشد گاه شاه با یك حیوان مانند شیر یا گاو در حال نبرد است و گاه با موجودی می جنگد كه تركیبی از اندامهای چند حیوان مانند مانند شیر، گاو، عقاب وعقرب است. آنگونه كه در شاهنامه فردوسی بزرگ آمده شاید بتوان نبرد شاه با حیوانات را نبردی بزرگ برای اثبات تواناییش برای رسیدن به تخت شاهی قلمداد نمود. در كنار درب غربی ایوان شمالی كاخ صدستون سنگی مكعبی شكل بر روی زمین افتاده كه نقش جهار شیر و گاو به زیبایی هرچه تمامتر بر روی آن حك شده است.
كاخ یا دروازه ناتمام: در شمال شرقی تخت جمشید روبروی كاخ صدستون كاخی ناتمام قرار دارد. قرار بوده كاخی مانند كاخ ملل در اینجا بسازند كه ناتمام مانده. این مكان از نظر آموزشی و دانش مهندسی حائز اهمیت زیادی است به گونه ای كه می توان دریافت كه چگونه سنگها را در كنار هم یا بر روی یكدیگر قرار می داده و نقش برجسته های روی آنرا بوجود می آوردند. ستون های نیمه كاره ای در داخل كاخ ناتمام قرار دارد. بر پایه یكی از این ستون های نیمه كاره، دو قطعه سنگ كه بوسیله بست های سربی به هم اتصال داده شده، دیده می شود. سر ستونی كه در كنار كاخ ناتمام قرار دارد روزگاری روی ستونی با ارتفاع بیش از 10 متر قرار داشته.
آرامگاه ها: در تخت جمشید دو آرامگاه وجود دارد كه نمای بیرونی آن شبیه به نمای خارجی كاخ ها می باشد. هر آرامگاه اتاقك كوچكی است كه در دل كوه كنده شده است. در بالای آرامگاه شاه بر تخت روی دست نمایندگان در حال نیایش در مقابل ماه و آتش یا خورشید دیده می شود. آرامگاه شمالی مربوط به اردشیر سوم است و آرامگاه جنوبی اردشیر دوم را در خود جای داده است.
سیستم زهكشی یا آب زیر زمینی تخت جمشید: در زیر تمام كاخ های تخت جمشید آبرو زیر زمینی سنگی ساخته شده كه آب باران و فاضلاب را بیرون می برده. از راه پلكان سنگی كه در گوشه كاخ شرقی كاخ صد ستون قرار دارد می توان به درون این آبراه رفت.
چاه سنگی: در دامنه كوه رحمت چاهی به حجم 574 هزار لیتر در سنگ حفر شده كه نشان از توان بالا و اراده پولادین گذشتگان ما دارد. به نظر می رسد هدف از حفر این چاه جلوگیری از ورود سیلاب كوهستان به درون كاخها و همچنین تامین آب آشامیدنی تخت جمشید بوده است.
سنگ نبشته ها: از مهمترین آثار باقی مانده در تخت جمشید سنگ نبشته ها هستند كه سند سواد و دانش ایرانیان باستان به شمار می روند. گفته می شود خطوط میخی این سنگ نبشته ها با طلای ناب پر شده بوده. اكثر این سنگ نبشته ها به سه زبان هستند كه اثبات می كند تخت جمشید بنایی بین المللی بوده. آغاز این سنگ نبشته ها با ستایش اهورامزدا خداوند جان و خرد سندی است به استحكام سنگ كه از خداپرستی ایرانیان باستان حكایت دارد. این سنگ نبشته ها اثبات می كنند كه ادعای افرادی كه معتقدند اعراب خداپرستی را برای ما به ارمغان آوردند قابل قبول نیست. "پروردگارا این كشور را از دروغ، دشمن و قحطی محفوظ بدار." این یكی از جملات سنگ نبشته ای است كه به دستور داریوش بزرگ بر دیوار جنوبی تخت جمشید حك شده است.
نقش انسان بالدار: نقش انسان بالدار كه در دین زرتشت به آن فروهر می گویند بخش اهورایی وجود انسان است كه پس از مرگ بسوی اهورامزدا باز می گردد. این انسان بالدار دست راستش را به نشانه دعا به سمت آسمان بلند كرده و در دست چپش حلقه مهر و دوستی خداوند قرار دارد. بالهای افراشته دو طرف نشانه اعمال نیك یا همان اندیشه، گفتار و كردار نیك است كه باعث تكامل انسان و پرواز او بسوی آسمان می شود. بالهای پایین نشانه اعمال بداست كه انسان را به زمین زده و نابود می كند. حلقه دور كمر او بیانگر دایره زندگی است كه انسان همواره بر روی آن در حال حركت است. هر كس خوبی كند خوبی می بیند و هر كس بدی كند بدی خواهد دید. دنباله جلو بیانگر راستی هایی است مانند راستگویی، خلاقیت، دوستی، سازندگی و هر آنچه كه به پیشرفت انسان كمك می نماید و باید آنها را دنبال نمود. دنباله عقب بیانگر ناراستی هایی مانند دروغ، تقلید، كینه، ویرانگری و هر آنچه مانع پیشرفت انسان می شود و باید از آنه دوری جست.
اما یکی از نقش برجسته های بسیار زیبای تخت جمشید که اتفاقاً بجز یکی دو نمونه، بقیه بخوبی حفظ شده اند، صحنه نمادین نبرد شیر با گاو است. این نقش نسبتاً بزرگ و تکرار شونده، بی تردید مؤید یک پیام بسیار مهم بوده است که اینگونه به تکلف و تأکید نقش شده اند. رمان گریشمن، باستان شناسی معروف امریکایی، معتقد است این نقش گویای تغییر فصول، از نیم سال سرد به نیم سال گرم و به بیان دیگر بازگو کننده حلول بهار است.
تخت جمشید در دوره اسلامی نیز به عنوان کاخی تاریخی و آیینی اهمیت داشت و شگفتی حاصل از بزرگی بنا، سبب شد که تا مدت های طولانی آن را به جمشید یا سلیمان نبی که هر دو را یکی می پنداشتند، منسوب نمایند. مردم در زمان مسعودی (قرن چهارم هجری قمری) آن را مسجد سلیمان بن داوود می نامیدند، ولی مسعودی فکر می کرد که آنجا بنایی کهن بوده که بعدها همای، دختر بهمن پسر اسفندیار، آن را آتشکده کرده است. دیلمیان تخت جمشید را ساخته اجداد خود می دانستند و عضد الدوله دیلمی در کاخی که به اسم فرزندش ابونصر در شیراز ساخت، تعدادی از در و درگاه های کاخ تچر (کاخ داریوش بزرگ) را به آنجا منتقل کرد و در آنجا نصب کرد. محمد بن محمود طوسی در قرن ششم هجری قمری از اصطخر به عنوان دار الملک سلیمان یاد کرده و از مسجد سلیمان و نقوش و حجاری های آن سخن به میان آورده و مانند اصطخری احداث این بنای سترگ را به دیوها و پریان نسبت داده. در همان زمان، ابن بلخی این مکان را کاخ جمشید دانسته و ضمن توصیف آن، برخی ویژگی های طبی موجود در مصالح به کار رفته در آن را که در بین مردم آن دوره شناخته شده بوده، برشمرده است. در قرن هشتم هجری قمری نیز آن چه حمداللّه مستوفی در باره تخت جمشید از نویسندگان پیش از خود نقل کرده، گویای استمرار عقاید پیشین در این باره است.
نکته جالب دیگر در مورد بنای تخت جمشید، نظام پرداخت حقوق به کارگران ساخت این بنای با شکوه است. در اواخر سال 1312 خورشیدی، بر اثر خاکبرداری در گوشه شمال غربی صفه تخت جمشید، حدود چهل هزار لوحه گلی به شکل مهرهای نماز بدست آمد. بر روی این الواح واژگانی به خط میخی عیلامی نوشته شده بود. پس از خواندن آشکار شد که این الواح عیلامی اسناد ساخت قصرهای تخت جمشید است. در میان الواح بعضی به زبان پارسی و خط عیلامی است. از کشف این الواح، نظریاتی که اظهار می داشتند قصرهای تخت جمشید مانند اهرام مصر با به بیگاری گرفتن رعایا ساخته شده باطل شد. زیرا این اسناد عیلامی ثابت می کند که به تمام کارگران این قصرها، از جمله کارگران ساختمانی و نجار و سنگ تراش و معمار و مهندس مزد می دادند و هر کدام از این الواح سند هزینه یک یا چند نفر کارگر است. کارگرانی که در بنای تخت جمشید نقش داشتند، از ملت های مختلف چون ایرانی، مصری، بابلی، یونانی، عیلامی و آشوری تشکیل می شدند که همگی آنان رعیت دولت شاهنشاهی هخامنشی ایران به شمار می رفتند. بر اساس خشت نوشته های کشف شده در تخت جمشید، در ساخت این بنای با شکوه معماران، هنرمندان، استادکاران، کارگران، زنان و مردان بیشماری شرکت داشتند که علاوه بر دریافت حقوق از مزایای بیمه کارگری نیز استفاده میکردند.
معماری هخامنشی، از سبک
معماری های بابل و آشور و مصر و شهرهای یونانی، آسیای صغیر و قوم اورارتو اقتباس شده و با هنر نمایی و ابتکار روح ایرانی نوع مستقلی را از معماری پدید آورده. هخامنشیان با ساختن این مجموعه عظیم می خواستند عظمت شاهنشاهی بزرگ خود را به جهانیان نشان دهند.
از آنچه امروز، از تخت جمشید بر جای مانده تنها می توان تصویر بسیار مبهمی از شکوه و عظمت کاخها در ذهن مجسم کرد. با این همه می توان به مدد یک نقشه تاریخی که جزئیات معماری ساختمان کاخها در آن آمده باشد و اندکی بهره از قوه تخیل، به اهمیت و بزرگی این کاخها پی برد. نکته ای که سخت غیر قابل باور می نماید این واقعیت است که این مجموعه عظیم و ارزشمند هزاران سال زیر خاک مدفون بوده تا اینکه در اواخر دهه 1310خورشیدی کشف شد.
همچنین محققین به این نکته ی مهم رسیده اند که اگر نقشه امپراطوری هخامنشی را به دقت بررسی کنیم و یک خط از شمال شرقی ترین نقطه (سغد) تا جنوب غربی ترین نقطه (حبشه) این امپراطوری رسم کنیم و یک خط نیز از شمال غربی ترین نقطه (یونان) تا جنوب شرقی ترین نقطه (هند) به صورت ضربدر ترسیم نماییم، مرکز تقاطع این دو خط محل ساخت تخت جمشید می شود، که این خود جای تامل و اندیشیدن دارد.
دیدگاه دیگران (بدون دیدگاه)...
Leave a reply